کارخانه ی عشق
تمام هستی و هر-آنچه در جوار تو هست
برای اینکه تو هستی! به اعتبار تو هست!
به جای کعبه ، به دور تو می شود چرخید
که هرکجا که تو باشی ، خدا کنار ِ تو هست
تو آفتاب و جهان هم طواف می کــُـنـَدَت
هزار زائر دلداده در مدار تو هست
نه فاطمه وَ نه معصومه نیستی بانو
خداست نام تو ، معصومه مستعار تو هست!
تو هرچه را که بخواهی، فقط بفرما : "کــُــن"
بدون شک "فیکون" ها به اختیار تو هست
خدا نگفته ولیکن بعید اصلاً نیست؛
که کلِّ کون و مکان کار و شاهکار تو هست
تو کارخانه ی عشقی و عشق می سازی
و عشق معجزه ی ناب و آشکار تو هست
بگو به آدم و حوّا ، هبوط یعنی چه ؟
بهشت روی زمین است و آن مزار تو هست
بگو به آدم و حوّا که در بهشت ِ زمین
به بند می کشی ابلیس و او شکار تو هست
و سیل و زلزله هرگز نمی شود نزدیک،
به قم ؛ که تابع و تسلیم ِ اقتدار تو هست
بهشت شعبه دیگر ندارد ، امـّـا نه!
بهشتِ مشهد و شاهی که از تبار تو هست ... ؛
که جان من به فدایش! چقدر بی تاب است،
چــقــدر فاصله دارد و َ بی قرار تو هست
هنوز هم که هنوز است نگاه می کند او
و چشمهای سفیدش به انتظار تو هست ...
ــــــــــــــــــــــــمـ نـ مـــــــــــــــــــــــ
پ.ن : هدیه از بانوی خوبم به من ، در روز تولدش !!!
و قبول باشه
و زیبا بود
و دستت درد نکنه
و خوشا به سعادتت
بابت این غزل شیرینی نمیدی؟ :دی