بنده از نسل شما هستم و سید هستم
آآآآه ، شرمنده که یک تکه ی زائد هستم
مثل یک سیب که سرخ است ولی کرم زده
از درون پوکم و آلوده و فاسد هستم
می شود آب ِ نجس پاک اگر کــُــر باشد
حکم ِ من آب قلیلی ست که راکد هستم
شمر مثل سرطان کل جهان را پر کرد
دست بر چانه زده مانده و شاهد هستم
باید از داغ شما آآآآآآآب شوم ، "ذذذووووب" شوم
آنقـَـدَر ســَــنگ دلم ، ســـَــنگ ، که "جامد" هستم
می کنم چند شبی بر تن خود مشکی و بعد ...
به خیالم چـِـقَدَر بند عــقـایـد هستم !
بر سر کوچه ی مان مسجد خوبی ست ولی ،
تا چه حد مشتری و طالب ِ مسجد هستم ؟
چقدر پیروی از سیره ی تان کرده ام ، آآآآآه
موجب ننگ شما هست که سید هستم !
نورا سادات نمائی
پ.ن : وقتی بهم میگن سیدی ، دعا کن ؛ دلم کــُــلی میگیره ! یادم میاد اوج ِ بدبودنمو !