ای چــَـشم تو پــُـر آب تر از نیل و خزرها
بر قلب تو از خــَــنجـــر ما مــانده اثـرهـا؛
قربان دلت! با دل صاف تو چه کرده ست،
ایـن خون جگر، خون جگر، خون جگرها!
هی ســــَـــنگ سر راه تو انداخته ایم و
بـستیم به دست خــودمان روی تو درها
ما گوش شنیدن که نداریم! عجیب است،
بـیـهـوده شـدی آه تـو همصـحـبت کـرها
بایـد کـه فـقـط خـواب بـبـیـنـیـم می آیی
آنقــــــدر که خوابیم همه جمعه سحرها
"ای کاش بیایید" فقـــــط ورد زبان است،
کاش از ته دل بود! اگر بود،... "اگر"ها...
بعد از تو کسی نیست حواسش به درختان
افـتـاده به جـــــان همه ی باغ تــــبرها
اخـبـار فقــــــط جرم و جنایت شـده آقا
بــَـرگرد "خــــبـــــرسازتر از کل خبرها"!
.......نیمه شعبان 1394.......
*نورا سادات نمایی مرتضایی*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عیدتون مبارک؛ به انتظار عید واقعی